تولد در خانوادهای کشاورز و تجربهی تابستان های گرم در مزرعه و باغها، فرصت این را به من میداد تا به اجزای موجود در این فرآیند نگاهی دقیق داشته باشم، یکی از مهمترین المان هایی که در خاطرم مانده دست های زبر و پینه بسته پدربزرگ و مادربزرگ بود، دست هایی که بر خلاف زبری و سختیشان،مهربان و مراقب بودند. وقتی بستهبندی کودهای شرکت کیاسبز به من سپرده شد و بر اساس بریف مشتری، برای رسیدن به ایده سراغ کشاورز و خاطرات کودکی ام رفتم، دست های کشاورز که با مهربانی از محصولات خود مراقبت میکند، و در مرحله به مرحله از قبل از کاشت و تا بعد از برداشت با محصولات خود همراه می شود، و محصولش میشود دست رنج تمام مهربانی هایش. این گونه شد که کانسپت دست های کشاورز در بسته بندی کودهای کیاسبز شکل گرفت. بعد از کانسپت برای رسیدن به ایده هر یک از محصولات نیاز بود تا با تیم تولید و تحقیق و توسعه کیاسبز جلساتی داشته باشم و ویژگی ها و داستان های هر یک از کودها را بدانم، که از دل این جلسات به ایده های اصلی رسیدم و اینکه این کودها چطور می توانند بخشی از فرایند کشاورزی در کنار دستهای کشاورز باشند.